این روزها
سامیار من این روزها شبها خوب می خوابی و وقتی واسه شیر خوردن بیدار میشی گریه نمی کنی..الهی دورت بگردم شروع می کنی به خوردن دستهات...منم با صدای ملچ و مولوچت بیدار می شم...عزیز دلمی این روزها شیشه شیرتو شناختی وقتی گرسنه میشی و واسه شیر گریه می کنی همین که شیشه شیرتو می بینی آروم میشی و وقتی بهت شیر میدم شیشه رو با اون دستهای نازت می گیری..الهی قربونت برم این روزها با چشمهات آدم ها رو دنبال می کنی و عاشق لوسترو لامپ و هرچیزی که نور بده هستی...الهی فدای اون چشمات بشم آویز تختت برات جذاب شده وقتی صداشو می شنوی و حرکت عروسک ها رو می بینی با تعجب بهشون زل می زنی..خلاصه حسابی باهاش سرگرم میشی پسر گلم هر روز...
نویسنده :
مامان سمیرا
23:49